آیا کطولحو واقعاً خوابیده است؟
دنیای لاوکرفت برای من امن‌ترین و بهترین دنیایی‌ست که می‌توانم تصور کنم. دنیایی پر از ناشناخته‌ها و ترس. حالا وقتی این دنیا در قالب بازی ویدئویی به بهترین شکل روایت شود، نمی‌شود در مقابلش مقاومت کرد. بازی Call Of The Sea سفری تاریک، زیبا و تراژیک به دنیای لاوکرفت است. روایت سفری به یک جزیره ناشناخته در جنوب اقیانوس آرام و ورود به یک دنیای مرموز. نکته خوب و مثبت در مورد این بازی این است که به هیچ‌وجه مستقیماً به دنیای لاوکرفت و اسامی اسطوره‌ای آن اشاره نمی‌کند و ما را در جستجوی چیزهایی که باید خودمان کشف کنیم رها می‌سازد.
اشاره‌هایی از داستان‌ها و شخصیت‌ها و اساطیر مختلف لاوکرفت و همینطور ارجاعات مستقیم و غیرمستقیم به داستان‌های ژول ورن و هربرت جورج ولز من را هنگام تجربه بازی کاملاً به وجد آورد. در قسمت‌هایی از روایت بازی، بخشی از تجربه سینمایی گیلرمو دل‌تورو در فیلم The Shape Of Water را از چشم دعجون تکرار و سرزمین ناشناخته او سفر می‌کنیم. از پیدا کردن صفحه موسیقی «اریک زان» تا مجله کامیک بوکی کطولحو و حتی مقاله «چارلز دکستر وارد» و مصاحبه او با «جان ریموند لگراس» چیزهایی نیستند که عاشقان لاوکرفت به راحتی از آنها چشم پوشی کنند. ولی خود داستان بازی در ادامه روایت خدایگان «دعجون» یا Dagon یا خدای ماهی‌ها که یکی از بهترین داستان‌های لاوکرفت هم هست.
سفری به اعماق دریاها و رویارویی با «کالت»های مذهبی برای پرستش دعجون و کطولحو و سایر والاخدایگان باستانی. ولی این روایت گره خورده با مسئله‌ای انسانی و تلاش شخصیت اصلی برای مواجهه با بیماری و پذیرش مرگ. مکانیسم بازی ساده است؛ کلیک ادونچر و گشت و گذار در محیط مسحور کننده. تنها کاری که باید بکنیم؛ دقت در پیدا کردن آیتم‌های مهم در محیط و گوش سپردن به روایت داستانی که ما را با معماهای عجیب و گاهی سختی رو در رو خواهند کرد.
در این بازی ما در نقش نورا که یک معلم هنر است و بیماری عجیب و ناشناخته پوستی را تحمل می‌کند وارد جزیره ناشناخته می‌شویم تا به دنبال همسر گمشده او یعنی هری که برای پیدا کردن درمان این بیماری به این نقطه از جهان سفر کرده است، بگردیم. جزیره‌ای که پر از اسرار کشف نشده و معماهای حل نشده است.
کلام آخر؛ عاشق Call Of The Sea شدم. عشق و تراژدی با به کار گرفتن درست پس زمینه داستانی و پرتاب بازیکن به عمیق‌ترین و تاریک‌ترین دریاها و تبدیل شدن به دعجون و رستاخیز ما به عنوان یک خدایگان میرا.
دیالوگی درخشان که حسن ختامی آبرومند برای این سفر اسرار آمیز هست؛
True love doesn’t end with wedding, it ends with funeral
در نهایت باید یک ستاره درخشان برای استودیوی Out Of The Blue کنار گذاشت که با کمترین ادعا توانست اقتباسی در خور نام لاوکرفت و دنیای تاریک و دوست داشتنی‌اش خلق کند تا همراهان و علاقه‌مندان این نویسنده خود را در کانون اتفاقات پرماجرا و تراژیک آن حس کنند.