هنرمندانه بدزد و چند روایت دیگر
برای اینکه مسیر خلاقیت خودتان را شروع کنید باید این سوالات را در ذهن از خودتان بپرسید و به آنها جواب بدهید. آستین کلیون در کتابهای خود به این سوالها و نکات مهمی که از بقیه هنرمندها و افراد خلاق در زندگیاش یاد گرفته جواب میدهد.
کلیون خود را نویسندهای معرفی میکند که میتواند نقاشی کند. او ابتدا به خاطر طراحی و هنرش شناخته شده که توانسته جملات چاپ شده در روزنامهها و مجلات را با استفاده از تخیل خود و به کمک یک ماژیک مشکی تبدیل کند به چیزی جدید. نمونههای زیادی از شعر و نثر کلیون در کتاب «Newspaper Blackout» وجود دارند..
در این مطلب میخواهیم نگاهی بیاندازیم به سه کتاب مهم نویسنده که در هر کدام ده تجربه شخصی خود را در شرایط مختلف با ما به اشتراک گذاشته است.
آستین میگوید این سه کتاب به شکل خلاصه یعنی: تولید هنر با کلمات و تولید کتاب با تصاویر. این سه تا کتاب خیلی کوتاه هستند و به خاطر طراحیهای خود نویسنده که شامل کارتونهای مختلف، نمودارهای دست نویس و حتی عکسهای شخصی آستین کلیون و امضای هنر اون یعنی Blackout Art که من به آن هنر فضای منفی میگویم، این کتابها را تبدیل به راحتخوانترین و مفیدترین کتابها کرده. این کتابها مرجع حرفهای آدمهای مهم، خلاق و تاثیرگذار در طول تاریخ هم هست.

در کتاب اول، به اسم Steal Like An Artist یا هنرمندانه بدزد، کلیون به خواننده خودش این اجازه را میدهد تا برای پیدا کردن الهام بخشی خود از کارهای دیگران استفاده کند. در واقع این همان کلید معمای اصلی در این کتاب است.
او مثالهایی از هنرمندان بزرگی مثل پابلو پیکاسو، دیوید بویی و تی اس الیوت میآورد که خود این هنرمندها به دزدیدن آثار، کپی کردن آنها و ادای احترام به خالق بخشی از آثار دزدیده شده توسط خودشان اعتراف کردهاند و معتقد است این بخشی از مسیر خلاقیت آنها بوده. کلیون پا را فراتر هم میگذارد و اعتقاد دارد این مسیر، نه تنها بخشی از مسیر رشد و الهام بخشی هنری است، بلکه خود طبیعت هم اینگونه کار میکند.
کلیون مثالی از انجیل میآورد که «چیز جدیدی زیر آفتاب وجود ندارد». ما هر چیزی که در این دنیا میبینیم از چیز دیگری به وجود آمده، حتی خود ما. ما از تلفیق ژنهای پدر و مادر خود به وجود آمدیم و آنها هم از تلفیق ژنهای نیاکان خودشان، ولی مردم، تجربههایی که به دست آوردیم، و همینطور هنر، ما را تبدیل به کسی که الان هستیم کردهاند.
کلیون در بخشی از کتاب اشاره میکند: «شما در واقع ملغمهای از چیزهایی هستید که اجازه دادید به زندگی شما وارد شوند، شما در واقع مجموعهای از تاثیرات زندگی خودتان هستید.»
به خاطر همین، کلیون به ما یادآوری میکند، مواظب انتخاب چیزهایی که روی ما و خلاقیت ما تاثیر میگذارند باشیم. این انتخابها ما را تشویق میکنند تا چیزی را که دوست داریم بسازیم. و از ما میپرسند چه چیزهایی را قرار است برای ساخت چیزی بزرگتر و تمرکز روی چیزهای مهمتر فدا کنیم.

در کتاب بعدی، به اسم Show Your Work یا کارت را نمایش بده، کلیون تلاش میکند تجربههای شخصی خودش را برای جلب توجه بیننده آثارش و نحوه مدیریت آن با ما به اشتراک بگذارد. این کتاب سعی میکند نکات مثبت و منفی خلق آثار هنری در دوران دیجیتال در شرایطی که شبکههای اجتماعی پادشاه این عرصه هستند را به ما نشان بده.
کلیون توضیح میدهد که ما به عنوان هنرمند باید اثر خودمان را قابل جستجو و پیدا کردن به صورت آنلاین کنیم ولی بین این دو شرایط هم باید توازن ایجاد کرد. انتشار عکس قهوه خوردن و یا عکسی از ناهار و غذای میان وعده در شبکههای مجازی، تولید اثر هنری نیست (البته مگر اینکه شما باریستا یا آشپز باشید)، پس انتشار تصاویر و محتوای هرز صرفاً برای جلب توجه از افرادی که ما را دنبال میکنند، راه درستی برای دیده شدن نیست.
نویسنده در کتاب دوم خوانندههایش را تشویق میکند تا هر روز چیزی هرچند کوچک را با دیگران به اشتراک بگذارند. (که قطعاً منظورش انتشار سلفیهای شخصی و تصاویر خندهدار نیست). این انتشار روزانه باعث میشود خودمان ارزش چیزی را که میخواهیم منتشر کنیم بسنجیم و نتیجه بگیریم که آیا اشتراک آن با دیگران ارزشمند است یا نه.
زندگی خیلی کوتاه است. باید این لحظات زندگی را برای بهترین ارزشها خرج کنیم و این لحظهها را هم با دیگران به اشتراک بگذاریم. به خاطر همین هم هست که کلیون پیشنهاد میکند هر از گاهی آگهیهای ترحیم و تسلیت را بخوانیم.
کلیون در بخشی از کتاب مینویسد: «خواندن آگهی ترحیمِ آدمهایی که دیگر در این دنیا حضور ندارند و کارهایی در طول زندگیشان انجام دادهاند باعث میشود من هم از جایم بلند شوم و کار شایسته و در خوری انجام دهم. هرصبح، فکر کردن به مرگ چیزی است که باعث میشود بخواهم زندگی کنم.»

سومین کتاب از سه گانه آستین کلیون ما را با مسئله مهم فرسودگی آشنا میسازد. واقعیت این است که داشتن یک زندگی خلاقانه همیشه هم درخشان به نظر نمیرسد. هنوز هم نیاز به کار و سخت کوشی زیاد هست. پس چطور میتوانیم با انگیزه بمانیم و به کاری که میکنیم ادامه بدهیم؟ چرا موضوع خلاقیت رفته رفته آسانتر نمیشود؟
در کتاب Keep Going یا ادامه بده، نویسنده زندگی یک هنرمند و کسی که مشغول خلاقیت حرفهای است را با فیلم روز گراوندهاگ که بیل ماری در نقش یک گوینده خبر هواشناسی بازی میکند. در این فیلم شخصیت فیل کانر وقتی هر صبح از خواب بیدار میشد یک روز به خصوص را به صورت تکراری زندگی میکرد. کلیون پیشنهاد میکند زندگی روتین را قبول کنیم، برای خودمان یک جای به خصوص در خانه پیدا کنیم و وقتی در آن نقطه قرار گرفتیم، تمام فکر و تمرکز خودمان را معطوف به کارمان کنیم، همینطور پیشنهاد میکند بیرون از خانه برویم و قدم بزنیم. به اعقتاد کلیون، شیاطین از هوای آزاد متنفر هستند.
آستین کلیون به ما یادآوری میکند به جای تمرکز روی نقش اسمها –اینکه با چه عنوانی ما را صدا میزنند؛ مثل هنرمند، نویسنده، کمدین، موزیسین یا طراح– به نقش فعلها –اینکه ما چه کاری انجام میدهیم– تمرکز کنیم.
نویسنده در بخشی از کتاب مینویسد: اگه در انتخاب نقش اسمی مد نظرتان اشتباه کنید، در انجام نقش فعلی که میخواهید انجام دهید هم دچار اشتباه میشوید. خلاقیت فقط یک ابزار ساده است. خلاقیت میتواند در خدمت مرتب کردن اتاق نشیمن، نقاشی یک شاهکار یا طراحی یک سلاح کشتار جمعی استفاده شود. اگر آرزو داشته باشید که یک روزی تبدیل به یک فرد خلاق شوید، شاید به راحتی این اسم را به دست آورید، یک عینک مد روز طراحان را بخرید و به چشم بزنید، روی مک بوک پرو بنویسید و هر روز عکسهای سلفی خودتان را در استودیوی زیر سقف آفتابی در اینستاگرامتان پست کنید.
کلیون میگوید این کتاب را نوشتم چون نیاز داشتم آن را بخوانم، همینطور میخواستم با این واقعیت رو به رو شوم که رسیدن به خلاقیت راه آسانی نیست و باید زحمت رسیدن به مرحله آخر را به جان خرید و با آن رو به رو شد. به نقل از تئودور روزولت ۲۶مین رئیس جمهور ایالات متحده، هیچ چیزی در دنیا بدون تلاش کردن، زجر کشیدن و افتادن در مشکلات برای به دست آوردن آنها یا انجام دادن کاری، کوچکترین ارزشی نداد.

مهمترین دلیلی که از کتابهای آستین کلیون لذت بردم شخص خود نویسنده بود. کسی که به شدت میشد با او همذات پنداری کرد. تقریباً پسری همسن با من و کسی که مثل خیلی از ما دارای یک شغل روتین صبح تا عصر روزانه است. همینطور در نوشتههایش حس شوخ طبعی و هنر را میشود حس کرد. او قطعاً یک راک استار یا سلبریتی شناخته شده نیست. کلیون در عوض با چیزهایی در زندگیاش سر و کله میزند که همه ما در زندگی خودمان با آنها سر و کار داریم.
میتوانید برای شناخت بیشتر آستین کلیون به وبسایت او سر بزنید یا تعدادی از مصاحبههای جذابش را در یوتیوب تماشا کنید.